متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

یکی یه دونه پسرمامان

دلنوشته

با مهربانترین کلام یعنی سلام به مهربانترین پسرم امروز عطر رزاقی ها پر کرده بود همه صحن و سرای خانه دل را. از خیالم گذشت دارند کوچه را آب می زنند(آب زنید راه را - همین که) خودم را به اشتیاق به کوچه رساندم . اگر تو نبودی پس چرا اینقدر صدای در شبیه تپش تند قلب من بود. اگر تو نبودی پس چرا اینقدر پلک چشم هایم می زند. چرا اینهمه بلوا دارند ماهی های من باید جایی میان باغچه خانه چند تا دانه نیلوفر بیندازم تا وقتی آفتاب دور ساقه های خشک نرده می پیچد کسی مرا یاد بی تابی های تو بیندازد..                           &n...
20 مهر 1395
1